مرسی از اینکه به وبم اومدین
صبر کننین..........ای بابا
تا پامو از در خونه میذارم بیرون با این وضعیت روبرو میشم
بابا آخه چقد محبوبیت ! چقد معروفیت !
خسته شدم بابا دست از سرم بردارین ! اَه !
آنیا لیوسکا زن لهستانی که قصد دارد رکوردار گینس از طریق رابطه جنسی با 100 هزار نفر شود ، پس از مصر وارد عراق شده است.
گفته می شود که نوری المالکی نخست وزیر عراق اجازه ورود به لیوسکا را داده است اما شرط کرده که شرکت هماهنگ کننده این سفر ، وی را همراهی کند.
این زن از 24 ماه مه تاکنون با 300 نفر همبستر شده است ، وی مدت رابطه جنسی با علاقه مندان را 20 دقیقه اعلام کرده است.
تاکنون کشورهای سعودی ، تونس ، اردن و یمن از ورود لیوسکا به کشورهایشان ممانعت کرده اند.
وی گفته است که برای تمام کردن ماموریت خود و شکست رکورد رابطه جنسی با مردان ، به 33 هزار ساعت ، زمان نیاز دارد.
این زن لهستانی تاکنون با انتقادات زیادی روبرو شده است . برخی از هموطنان وی ، او را “فاحشه” و “بیمار روانی” خوانده اند . اما برخی دیگر کار لیوسکا را در چارچوب “آزادی های فردی” تفسیر کرده اند.
نوشته شده در دوشنبه چهارم شهریور 1392 ساعت 17:20 توسط mohammad
دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..
یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آن که آنرا باز کند مبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید
صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
پسره نوشته بود:(( تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم در خانه تان لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت...«خیلی خیلی دوستت دارم»♥
نوشته شده در دوشنبه چهارم شهریور 1392 ساعت 16:42 توسط mohammadreza
ﺍﻻﻥ ﮐﻠﯽ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻝ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﭘﺎﯼ ﻟﭗ ﺗﺎﺏ ﻭ
ﮔﻮﺷﯽ ﻭ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ کلوب ﭘﻨﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ...
ﻫﯿﭽﯽ
ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﺷﻮﻥ ﻧﺬﺍﺭ ﻟﻄﻔﺎ ...
ﺁﻣﯿﻦ♥
نوشته شده در دوشنبه چهارم شهریور 1392 ساعت 16:39 توسط mohammadreza
کیا تا حالا اومدن نوشهر؟؟؟♥
نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم خرداد 1392 ساعت 20:19 توسط mohammadreza
دوست داشتن یعنی
حتی وقتی مثل سگ و گربه به جون هم افتادیم.
شب پیام بده: آشتی نکردیما..من بدون تو خوابم نمی بره..!
قبول دارید؟
نوشته شده در شنبه سی و یکم فروردین 1392 ساعت 13:5 توسط mohammadreza
خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد.
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.
زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!
نوشته شده در شنبه سی و یکم فروردین 1392 ساعت 12:57 توسط mohammadreza
پسر جامدادیشو سر کلاس دراورد , یکی از دخترا گفت هه کیف آرایشه؟؟
گفت آره پنج شنبه شب خونه ما جا گذاشته بودیش واست آوردم
دختره رفت رو سایلنت :|
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم فروردین 1392 ساعت 12:38 توسط mohammadreza
من: :|
آقای حسینی: :|
سیخه: :|
شوهر خانومه: :|
نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم فروردین 1392 ساعت 16:52 توسط mohammadreza
دكترجون من امشب بادوتا دافی خیلی هات برنامه دارم یه دوایی بده كه روسفید بشم جلودوتاشون..
داروخونه داره یه شیشه بهش میده و میگه :
یه قاشق ازاینو بخوری واسه جفتشون كافیه!
فرداصبح یارو با حال خراب میاد داروخونه و میگه :
دكتر دستم به دامنت یه دارو واسه دست درد و كتف درد بهم بده !!!
دكتربا تعجب میگه :مگه چیكاركردی؟ چرا دست درد؟
یارو میگه :دكترجون همه شیشه روخوردم ،این دوتا هم نیومدن بیشرفااا =))
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم فروردین 1392 ساعت 16:29 توسط mohammadreza
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به شوخی بهش گفتم غد بینایی چش یه آدم کور
نمیدونم چی شد که دیگه بهم اس نداد...فک کنم از خوشحالی ذوق مرگ شد طفلک!!!
نوشته شده در جمعه بیست و سوم فروردین 1392 ساعت 20:20 توسط mohammadreza
دختر : نه نداشتم !
پسر : چرا ؟
دختر : چون که نمیخوام !
پسر : ولی سکس یه نیازه ...
دختر : واسه من نیست !
پسر : اصلا روشن فکر نیستی !
دختر : اینارو به خواهرتم گفتی ؟
پسر : :|
دختر : پس خفه شو ...
نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین 1392 ساعت 21:27 توسط mohammadreza
نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین 1392 ساعت 21:25 توسط mohammadreza
( بدون یوزرنم و پسورد )
پورت تمامی آدرس IP ها 443 می باشد
87.255.158.82
78.46.233.195
217.12.113.67
176.9.190.50
110.34.178.195
110.34.178.196
199.201.121.106
91.121.201.207
110.34.178.194
78.46.233.195
54.252.7.45
Data: 03-04-2013
Time Update: 12:52 PM
نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم فروردین 1392 ساعت 22:25 توسط mohammadreza
یه گروهی از پسرها هستن :
* یه دنیا معرفت دارن...
*لباسای خیلی گرون نمیپوشن...
...
*خیلی ساده حرف میزنن...گاهیم واسه اینکه خودشونو بیشتر تو دلت جا کنن میزنن رو دنده ی لوس بازی
*قولشون قوله...
*یه دل بزرگ و مهربون دارن...همیشه حامیِ آدمَن توی شرایط بحرانی...
*وقتی به کسی علاقه مند میشن سعی میکنن بهترین"" دوست"" براش باشن تا یه"" دوست پسر""... چون نمیخوان آب تو دل طرف تکون بخوره...
*یه گوش خوب واسه دوستاشونن اما درداشونو تو خودش میریزنو کم که میارن هی غرغر میکنن..
*هروقت تنها میشی اولین کسی که به ذهنت میرسه واسه حرف زدن اونه.... چون بهت ثابت کرده واست یه دوسته نه چیز دیگه
الان لایک به سلامتی هموناست
اغا خدا هیچکی رو اینطوری ضایع نکنه....
واسه ازمایش خون رفته بودم ازمایشگاه اینقدرشلوغ بودکه نگونپرس
یه نیم ساعت وایسادیم دیدیم فایده نداره از همون وسط دادزدم اغا یکی کاره منم راه بنداره ..
منشیه گفت بفرمایید کارتون چیه؟
منم درکمال خونسردی باصدای بلند گفتم واسه تعیین جنسیت اومدم!!!!
اغا یهو یه سکوت مرگباری توسالن شد که داشتم خودمو خیس میکردم فقط تونستم بایه حرکت چرخش درجا با شتاب
100کیلومتر در ثانیه فرار کنم
همیشه یکی از سوالای ذهنیم این بود که :
چجوریه وقتی پسرا میرن حموم خوشگل میشن میان توی جمع …
ولی وقتی دخترا میرن حموم زشت میشن و سریع فرار میکنن و میرن تو اتاقشون که کسی نبینتشون ؟؟
یكی از فانتزی های معكوسم اینه كه یه كلید بزرگ بردارم؛ برم محله پولدار نشین شهرمون روی همه ماشیناشون (مخصوصا پرایدا!) خط بندازم!!
ینی خط خطی كنما...
البته دوستان توجه داشته باشید یه وقت بدآموزی نشه !!!
نرید یه وقت ماشین های مردم رو خط خطی كنیدا ...
این فقط یه فانتزیه...تو واقعیت كه كمتر از بمب نیتروژنی فایده ای نداره...
امروز صبح كه از خواب بیدار شدم اولین سوالی كه برام پیش اومد این بود كه من كجام؟!!!
یه كم كه دقت كردم فهمیدم مامانم اتاقم رو تمیز كرده
رفیقم سر امتحان برگشو سفید داد استاد بهش داد 9
بعد رفته اعتراض زده که بشه 10 !!!! یعنی اعتماد به نفس اینو خر داشت الان سلطان جنگل بود
توی شبکه پنج برنامه ی به خانه برمیگردیم، یه بخشی وجود داره به نام “اینجا و اونجا”!
اونوقت مجری برنامه میگه: به اینجا و اونجای ما خوش آمدید …!
دمه دره تالار واستاده بودم به هرکی میومد تو میگفتم خوش اومدین !
حواسم نبود به یه نفر گفتم: خوشت اومد !!!
چه قانونیه که هرچی پسر خوشگله گیر دختر زشت میفته! هر چی هم دختر خوشگله گیره پسر زشت ؟!
من نگران خودمم احتمالاً اگه این قانون درست کار کنه گودزیلا گیرم میاد
رفتم فروشگاه کلی خرید کردم، یارو فاکتورو بهم داده منم با کلی اعتماد به نفس کارت بانکمو دادم بهش، وایساده منو نگاه میکنه!
میگم :کارت خوان ندارین؟
میگه :چرا ولی کارت اتوبوسو نمی خونه!!!
یکی بمن بگه چرا من انقدر سوتی می دم؟
نیوتن اگر جاذبه را درست میفهمید معشوقه اش در دفتر خاطراتش نمی نوشت :
اشک های من هم زمین می افتاد … اما تو سیب را ترجیح دادی
◄شوخی پسرا
ﺍﻭﻟﯽ :من ترمز ماشینشو میبرم یه کم دورِ هم بخندیم
ﺩﻭﻣﯽ: ﺣَـﻠــــﻪ ﺩﺍﺩﺍ
.
.
.
.
◄ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ:
ﺍﻭﻟﯽ: ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺩﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻪ
ﺩﻭﻣﯽ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ !عجب هیجــــــــانی
ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾـــﺰزززز
خیلی ممنون از همه ی دوستانی که بهم تسلیت گفتن
بعد از گذشت یک هفته بالاخره من برگشتم
امید وارم تو زندگیتون همیشه شادی باشه....
.
.
.
میگه کتابشو میخوای ؟؟؟؟؟؟
گفتم نه !
انگشتری ، لباسی ، کتونی تایگری ، شلوار کردی ای ، چیزی اگه مونده اونو لدفن
به نام زن...
.
.
هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .
- یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .
- یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .
روز زن مبارک
يک هنرمند پنجاه ساله ايتاليايي، نقاشي هاي فوق واقعي را بدون هيچگونه آموزشي رسم کرده است. اين نقاش که فرانکو کلان نام دارد، تمامي اين تصاوير را با استفاده از مداد سياه و با دقتي بسيار زياد رسم کرده و تک تک موها و چروک هاي صورت را با ظرافت تمام کشيده است.
ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند
و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود..
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟
و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید
این پیام را به دیگران ارسال کنید ،
شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند؟؟؟؟
فریب شیطان را نخور!!!!!
پس این حق را دارید که این پست رو کپی کنید
و توی وب هاتون بذارید.....
التماس دعا
ادامه مطلب...
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.
از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.
از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.
از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .
از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.
از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و
مضارع ندارد
از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود.
از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد
از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه
تواز کدوم دسته ای؟
راستشابگو!!!!!!!!!
خروج از مدرسه=فرار از آلکاتراس
دیدن مدیر از دور=شبهی در تاریکی
نمره ی 20=افسانه ی آه
مدیر مدرسه=مرد6میلیون دلاری
شوخی با مدیر=بازی بامرگ
روزدادن کارنامه=حادثه در کندوان
اخراج از کلاس=یک بار برای همیشه
روزی که معلم به کلاس نمی آید=بوی خوش زندگی
زنگ آخر= آرایشگاه زیبا
امتحان پایان ترم = قلب ها برای که می تپد
پیام متقلب برای دیگران = چشم هایم برای تو
آنتن مدرسه= جاسوس 3 جانبه
حیلط مدرسه = پارک ژوراسیک
زنگ ورزش = المپیک در بازداشتگاه
شورای دبیرا = جنگ نفت کش ها
ناظم = پلیس آهنی/
کنکور= بالاتر از خطر
دیدن معلم از دور = سایه عقابها
نگاه معلم =بگذار زندگی کنم
دانشگاه= سرزمین آرزوها
خارج از مدرسه=آنسوی آتش
بحث با مدیر=فریاد زیرآب
وراجی سر کلاس= مجوزمرگ
پای تخته=لب تیغ
منفی های پشت سر هم =گلوله های بی صدا
اولین دانش آموزی که معلم ازاو درس می پرسد= قربانی
دفتردبیران = خانه ارواح
دستشویی= اتاق گاز
دفتر مدیر = کلبه وحشت
کیف های دانش آموزان = محموله
ظرفیت نیمکتها = دونفرو نصفی
حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن = زرد قناری
بچه های کلاس رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم.
ردیف اول :حال به هم زن
وسطی ها :یه سلام علیکی داریم
ته کلاس :دمشون گرم.
اونایی که پایه ی فرار از مدرسن : اینا رفیقمن
به سلامتیه همه بچه های آخر کلاس
ا
امیدوارم خوشتون اومده باشه و حداقل شده یکم خندیده باشین
*دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت:
چطوری سیبیلو؟
دختر خونسرد ، تبسمی کرد و جواب داد:
وقتی تو ابرو بر میداری و مو رنگ میکنی و گوشواره میندازی
من سیبیل میزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نداشته باشه !
*توی پارک قدم میزدم!یه بچه دو یا سه ساله دستاشو پشتش گره کرده بود و تند تند راه میرفت.مامانش پشت سرش هی داد میزد:امیر محمد وایستا!کارت دارم!
یه دفعه وایستاد داد زد:اه...مامان ولم کن دیگه منم مشکلات خاص خودمو دارم
*ما را ز سر بریده میترسانی؟
کره خر من سوسک میبینم جفت میکنم
برا چی این همه هزینه کردی؟..
*پسرا .داداشــــــــا .برادراااااا *ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯿﺎ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ … *از هر چه بگذریم بازم میرسیم ب ز گهواره تا گور حسش نبود! *رفتم عکس 3*4 گرفتم خانومه انقد با فوتوشاپ باش ور رف که الان نیم ساعته نشستم به عکسه نگا میکنم تا به جا بیارمش :/ *میخواستم یه داستانه کوچولویه باحال براتون تایپ کنم...حول و حوشه 10 ..12.. خط بود...آقا ماهم تایپمون در حد حلزون...!!! دقیقا 35 دقیقه داشتم میتایپیدم.... *دوست دارم قد يه سوسک مرده......گولت زدم سوسکه هنوز نمرده...... *وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه! *پسر نوح با بدان بنشست *تا حـالا به بچـه ی 2 , 3 سـاله آدامـس اُکالیـپـتوس اوربـیت دادیـن؟؟ *اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!دقت کردین!؟ *یه پسره تو اف بی نوشته بود: یه مدته طرفدارام زیاد شدن . . . نکنه بخاطر پرایدمه؟!؟!؟!؟!؟! اینم از اینامیدوارم که خوشتون اومده باشه فعلا بابای
ﺩﺍﺭﻥ ﯾﻪ ﺟﺮﯾﺎﻧﯿﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺟﻠﻮﯾﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ،
ﺟﺎﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﺴﺎﻓﺮِ ﻣﯿﮕﻪ :
“ﺁقا ﻣﺮﺳﯽ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻢ”
یکی نیست به اینا بگه چرا با احساسات مردم بازی می کنید
خب خواهر من! این کیه ؟!!!!!
عرق کرده بودم لالیگایی... شامم سرد شده بود...
دستشوییمم گرفته بود..
خلاصه دهنی ازم س.ر.و.ی.س شد که نگو....!!!
.
تموم که شد...خیلی خوشحال با قیافه ی یک* فاتح *سرمو از کیبورد بلند کردم ....
دیدم کیبورد روی انگلیسی بوده...!!!!
.
همونجا عمه و مادر بیل گیتس رو مورد شماتت قرار دادم...!!!
الان برو زندگيشو ببين!!!!!
.
.
.
.
ميگن پرادو خريده
.
.
.
.
بعد از بیست ثانیه،همه شکلک های یاهو رو می تونین تو صورتش ببینین!!!!!!(این کارو خودمم کردم)
اسمارتیس که نیستید آخه
به او گفتم کبریتهایت کو؟ میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم. خنده ی تلخی کرد و گفت کبریتهایم را نخریدند، سالهاست تن میفروشم، میخری؟!
وقتی دست فشردیم و قول دادیم...فقط دست تو مردانه بود و قول من!!!
عجیب شباهتی داشتی با دریا...
دریا نیز غرقش که میشوی پست میزند!
کسی رو که دوست داری اونقدر بالا نبر که دیگه دست خودتم بهش نرسه..........
باید به بعضی ها گفت:ظرفیت پشت تکمیل است
لطفا از جلو خنجر بزنید!
گاهی مرا یاد کن...من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
اسمان را به زمین میدوختی!
گرگها هميشه زوزه نميكشند
گاهي هم مي گويند: دوستت دارم
و زودتر از آنكه بفهمي بره اي
ميدرند
پاکی ات را
و تو ميماني با تني كه بوي گرگ گرفته....!
بزرگترین دروغت را یادت هست؟
گفته بودی من همیشه راست میگویم!
بچشمانم را میبندم...
نقابت را بردار
بگذار صورتت هوایی بخورد!!!!
مشترکم بودی که در دسترس نبودی...
رفت...بعضی ها بهش میگن قسمت
ولی من تازگی ها بهش میگم
به درک!
اینجا زمین است زمین گرد است تویی که مرا دور زدی...
فردا به خودم خواهی رسید!!!
حال و روزت دیدنیست...
دیشب که باران امد...میخواستم سراغت را بگیرم...
اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم
میگن یه دانشجو چرا درس نمیخونه؟
یه سال365 روزه
52 روزش جمعه است, میمونه 313 روز
حداقل 50 روز تعطیلات تابستانی داریم میمونه 263 روز
میانگین هر روز 8 ساعت میخوابیم این میشه 122 روز و باقی میمونه141 روز
... هر روز یک ساعت برا خودمون وقت بزاریم این میشه 15 روز و باقی میمونه126 روز
روزی 2 ساعت خورد و خوراک این میشه 30 روز و باقی میمونه 96 روز
میانگین روزی 4 ساعت گشت و گذار با دوستان , ساعتهای خالی بین کلاسها و رفت و آمد مسیر دانشگاه و خونه این میشه 60 روز و باقی میمونه 36 روز
31 روز تعطیلات رسمی سالانه, میمونه 5 روز
خوب عزیزم ما هم آدمیم سالی 4 روزم مریض میشیم
میمونه یه روز, چه تصادفی اون یه روزم روز تولدم :|
تموم شد و رفت..!!!
امیدوارم همه قانع شده باشن...!
به سلامتی اونایی که هم دل دارن و هم معرفت اما کسی رو ندارن !
.
.
به سلامتی هر کی درد داره و هر چی درد داره !
و بیشتر به سلامتیه اونایی که دردشون دوا نداره ، غم و غصشون شفا نداره !
.
.
به سلامتیه خونمون ایران ، که هیچ جا خونه خود آدم نمیشه …
.
.
به سلامتی اونی که سیگار نمیکشه چون یه عمره داره از زندگی میکشه !
.
.
به سلامتیه مورچه ها که هرچی پیدا کنن رفیقاشونو خبر میکنن !
.
.
به سلامتیه کسایی که برای داشتنشون لازم نیست با سیاست باشی و نقش بازی کنی …
همین که یک رنگ باشی کافیه !
.
.
سلامتیه کسایی که هیچکس دوسشون نداره و اونها هم دیگه توقع دوست داشتن رو از کسی ندارن .
.
.
به سلامتی اونایی که قدرشونو ندونستیم و تو روح اونایی که لیاقت ما رو نداشتن …
.
.
سلامتیه اونایی که جای اعتقاد به بهشت و جهنم و اون دنیا ، به یه کم انسانیت توی این دنیا معتقد هستند …
.
.
سلامتیه اونی که فکر میکنیم تونستیم فراموشش کنیم اما وقتی شب خوابشو میبینیم کل روز رو پَکریم !
.
.
سلامتی اونایی که هنوز تو شوک رفتن کسی هستن و نمی خوان باور کنن اونی که رفت باید می رفت …
.
.
به سلامتی پشه که تو اوج تنهایی ، وقتی که میبینی دیگه هیچکس نیس میاد زیر گوشت ویز ویز میکنه میگه غمت نباشه من هستم !
.
.
به سلامتی دلی که اسمش دله ؛ نصفش آهه و نصفش گله …
.
.
به سلامتیِ اونی که نه میتونیم ببینیمش و نه صداش رو بشنویم ولی بدجوری دلتنگشیم …
.
.
به سلامتی اون نبودن هایی که هیچ بودنی جبرانشون نمی کنه …
.
.
سلامتیه کسایی که آرامش دیگران براشون مهم تر از برطرف کردن تنهایی خودشونه و دلی رو برای خوش گذرانیشون به بازی نمی گیرن .
.
.
سلامتیه اونایی که دهنشون پر حرفه ولی اونقد مؤدبن که با دهن پر حرف نمیزنن و فقط سکوت می کنن …
.
.
به سلامتی آدمایی که وقتی میفهمن چقدر دوسشون داری ، بازم آدم میمونن …
.
.
به سلامتی حرفایی که بک اسپیس پاکشون میکنه …
.
.
سلامتی آدمای بی کینه که وقتی یکی رو دوست دارن
هرچقدرم اذیتشون کنه
هرچقدرم ناراحتشون کنه
باز یادشون میره و دلشون براش تنگ میشه !
.
.
به سلامتی اونایی که هرچی سعی می کنی که فقط برای یه لحظه بهشون فکر نکنی فقط یه لحظه اما بازم نمی تونی !
این یعنی عشق !
پس به سلامتی هرچی عاشقه !
.
.
آرزوی خیلی ها بودم اما اسیر قدرنشناسی یک نفر شدم …
به سلامتی قربانی های اعتماد !
.
.
به سلامتی اونایی که خیلی تنهان ؛ نه که نمیتونن با کسی باشن ، فقط دلشون نمیخواد با هرکسی باشن …
.
.
به سلامتی قلبی که “شکست” اما لبه هاش “تیز” نشد !
.
.
به سلامتی مترسک که گفت : “وقتی نمیشود رفت ، همین یک پا هم اضافیست !”
.
.
به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد !
.
.
سلامتیه اونایی که از شدت دلتنگی به کما رفتن …
حرف میزنن ، راه میرن ، نفس میکشن ولی هیچ حسی ندارن !
.
.
به سلامتی کولر که خودشو گرم میکنه که مارو خنک کنه …
.
.
سلامتی نسلی که می دانست پلنگ صورتی صورتی ست اما خاکستری تماشایش می کرد !
.
.
به سلامتی کسی که دوسش داری و پیشت نیست اما یه یادگار ازش داری که وقتی نیگاش میکنی ، بوش میکنی و حس میکنی کنارته …
سلامتی اونی که با خاطراتشم خوشی !
.
.
همه ی آدم ها برای خودشون یک چیزِ یواشکی دارند ؛ یک اتفاقِ یواشکی یا یک حسِ یواشکی ، یک آدمِ یواشکی و شاید هم یک عشقِ یواشکی …
سلامتی هر چی یواشکی …
.
.
سلامتی دلامون که دلتنگ کسایی میشن که اصلا نمیدونن دل چیه …
.
.
به سلامتی خودمون که مخاطب خاصِ هیچکس نیستیم . . .
بنام خدا
مــا امسال آجیـل نمـی خـــوریم!
لطفا اطلاع رسانی کنید
بیایید برای یکبار هم که شده درس خوبی به افرادی بدهیم که به شعور مردم توهین میکنند و از آنها به سود منافع خودشان استفاده میکنند
افزایش کم سابقه و ناگهانی قیمت آجیل شب عینخستد این روزها بحث پیامک ها و شبکه های اجتماعی شده است.
«بیایید برای یک بار هم که شده در تحریم آجیل به دلیل گرانی متحد باشیم. ما آجیل نمی خریم و نمی خوریم.» این پیامک شاید این روزها روی تلفن همزاه شما هم آمده باشد. پیامکی که این روزها به یکی از بحث های داغ در شبکه های اجتماعی هم تبدیل شده است.
ما امسال آجیل نمیخریم...
واکنش مردم به گرانی آجیل، در شبکه های اجتماعی بیشترین بازتاب را داشته است. کار آن قدر بالاگرفته که حتی صفحه هایی خاص برای تحریم آجیل ایجاد شده است. صفحه هایی که البته کم هم طرفدار ندارد. شعارها و متن های این صفحه ها هم در نوع خودش جالب است: « اگر 15 میلیون خانواده بطور متوسط 100 هزار تومن توی جیب دلالای آجیل بکنن، همین یک قلم میشه 1500 میلیارد تومن!!! پولی که بی درنگ میره توی یک مسیر دیگه و هر بار فربه تر و فربه تر میشه و دمار مردمو درمیاره ...حرف ساده است.
بیاییم امسال آجیل نخریم و یک نوشته قشنگ روی سفره هفت سینمون، میزمون بزاریم که برای چی اینکارو کردیم. اگر کسی دوست داشت (دوست داشت بدون هیچ اجباری) میتونه معادلشو به افراد نیازمند اطرافش یا مثلاً به زلزله زده هایی که یک زمستون وحشتناک رو گذروندن کمک کنه تا اونها هم یه کمی عید داشته باشن یه کمی مرهم آلامشون باشیم یه کمی "بگیم" هموطن ما کنارت هستیم...امسال هیچ خانواده ایرانی در پذیرایی نوروز خود آجیل نخواهد داشت خواهشا با نخریدن آجیل همکاری نمایید.»
بحران پسته خندان
«60 تا 65 هزار تومان.» این رقمی است که استاندار تهران از قیمت پسته در بازار آجیل تهران می دهد. رقمی که مرتضی تمدن می گوید واقعی و منصفانه نیست:«همین پسته موقع صادرات کیلویی 30 تا 35 هزار تومان قیمت دارد. اما در بازارهای ایرانی رقمش می شود 60 تا 65 هزار تومان. این رقم باید اصلاح شود و به قیمت واقعی برسد. یعنی حدود 25 تا 30 هزارتومان.»
نماینده مردم کرمان هم در واکنشی جالب به گرانی پسته، از مردم خواسته است تا بیشتر از 32 هزار تومان،پول بابت خرید پسته نپردازند. «محمدرضا پورابراهیمی» به خبرگزاری فارس گفته:« قیمت بهترین پسته در کرمان بیشتر از ۳۲هزار تومان نیست و بیشتر از این قیمت به جیب دلالان میرود. از مردم عزیز میخواهیم بهترین پسته را گرانتر از 32 هزار تومان نخرند چرا که این موجب سود بیشتر دلالان بازار پسته میشود..»
این در حالی است که قیمت مصوب پسته در بازار آجیل شب عید، بالاتر از این حرف هاست. به عنوان مثال قیمت هرکیلو پسته اکبری درجه یک 38 هزارتومان و نرخ درجه 2 این پسته نیز 34 هزارتومان تعیین شده. رقمی که بالاتر از رقم های تعیینی استاندار تهران و نماینده کرمان در مجلس شورای اسلامی است.
از طرف دیگر مساله صادرات پسته و ممنوعیت آن هم، این روزها یکی از بحث های داغ حوزه اقتصاد و بازار است. وضوعی که واکنش های مختلفی از سوی تولیدکنندگان، صادرکنندگان و تشکل های صنفی داشته و ممنوعیت صادرات پسته به مدت 6 ماه را باعث نابودی صنعت پسته ایران به عنوان یکی از دو صادرکننده عمده پسته هان دانسته اند. واکنشی که البته خیلی زود جواب گرفت و وزیر بازرگانی را مجبور به پاسخگویی کرد: «هنوز تصمیمی درباره ممنوعیت صادرات پسته نگرفته ایم.»
دوئل پسته و پیامک
حالا تقریبا یک ماه به عید نوروز و آغاز سال 92 مانده است. آجیل و پسته و خشکبار هم که جزو عناصر ثابت دید و بازدیدهای نوروزی است، این روزها بالاترین و بی سابقه ترین قیمت های خود را تجربه می کند. آیا با این اوضاع، آجیل از سبد کالاهای نوروزی خانوارهای ایرانی حذف می شود؟ آیا شبکه های اجتماعی و پیامک هایی که این روزها لحظه به لحظه بیشتر می شوند می تواند قدرت خود را در تاثیرگذاری، یک بار دیگر به رخ بکشد؟
دلم برات بد جور تنگ شده ولی افسوس که خودت اینو نمیدونی ...؟
چرخه اقتصاد کشور نمی چرخه ...؟
اهان! موی منه که لاش گیر کرده ...؟
یکی از لوکس ترین هتل های دنیا (تصویری)
ادامه مطلب...
عکس های شاد و خنده دار آخر هفته !! (70)
ادامه مطلب...
زندگی اسیایی با زندگی اروپایی ببین و حالشو ببر
غربيها (اروپا <-- (آبي
شرقيها (آسيا <-- (قرمز
وقت شناسی
ارتباطات
ادامه مطلب...